کد مطلب:211503 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

احتجاج با ابی شاکر دیصانی
یكی دیگر از زنادقه عصر امام صادق (ع) ابی شاكر است.

كه به نقل شیخ مفید در ارشاد اباشاكر دیصانی از مردم طبیعی بوده از آنها بود كه می گفت: و ما یهلكنا الا الدهر غیر از این زندگانی مادی چیزی قائل نبوده و ماورای امور قابل اشاره حسیه را نمی دید - یك روز در كنار درس ابی عبدالله



[ صفحه 401]



الصادق علیه السلام ایستاده بود چون درس امام تمام شد نزدیك آمد این طور شروع به پرسش و سؤال نمود.

فقال له انك لاحد النجوم الزواهر كان آباؤك بدورا بواهر - و امهاتك عقیلات عباهر و عنصرك من اكرم العناصر و اذا ذكر العلماء فعلیك تثنی الخناصر خبرنا ایها البحر الزاخر ما الدلیل علی الحدوث العالم.

ابی شاكر با كمال ادب در نهایت فصاحت و بلاغت و رعایت احترام و تعظیم و تكریم در عباراتی مسجع و مقفی و موزون گفت:

یا اباعبدالله تو یكی از ستارگان درخشان عالم وجودی در علم و فضیلت و پدرانت نیز كواكب پرتوافكن عالم بوده اند مادرانت هم از عناصر پاك و تربیت شدگان بهترین خاندان بشری بوده اند هر وقت علماء تو را یاد می كنند و نام می برند تو را به عظمت و تقدیس و تعظیم ذكر می كنند و بر تو دعا و ثنا می فرستند اكنون بگو بدانم چه دلیل بر حدوث عالم داری؟ پیدا بود كه ابی شاكر روحا و علما غیر از مفضل است و لذا در پاسخ هم می بینیم امام صادق علیه السلام به او جواب تجربی داد و تحلیلی از روی طبیعت كه او بدان معتقد است می دهد.

فرمود دلیلی روشن تر از آنچه بر تو ظاهر است نیست آنگاه فرمود یك تخم مرغ بیاورید آنگاه آن را روی زمین گذاشت فرمود هذا حصن ملموم داخله غرقی رقیق یطیف به فیه كالفضة السائله و الذهبة المایعة - اتشك فی ذلك.

فرمود این یك حصن سربسته ای است از مواد غلیظ سفیدی كه احاطه بر مواد رقیق زردی دارد آیا غیر از این است؟ گفت نه.

فرمود پس چگونه می شود كه از این مواد رقیق و غلیظ طاوس خارج می شود چیزی كه در این مواد داخل نشده و راهی برای ارتباط با خارج ندارد این تغییر صورت و ماهیت و جوهر و عرض كافی نیست برای تو از تغییر و حدوث عالم - ابوشاكر با این منطق مستدل قبول كرد و معتقد به حدوث عالم شد گفت یا اباعبدالله خوب دلیلی بود بیشتر توضیح بده.

فرمود آنچه كه تو قبول می كنی از احساسات و ادراكات است كه به چشم و گوش لامسه و ذائقه و شامه درك می كنی اما این حواس خمس هم با آنكه حس می كند جز به دلیل قبول نمی كند همانطور كه چشم می بیند اما در روشنی خارجی - گوش می شنود در ارتعاشات امواج پس حواس هم بدون عقل درك حقایق را نمی كند - فرمود قبول داری كه محسوسات



[ صفحه 402]



را معقولات باید تصدیق نماید؟ گفت آری فرمود آنچه برای انسان غیرقابل اشاره حسیه است عقل باید درك نماید و حدوث عالم از آن تحولات و تطوراتی است كه عقل بدان حكم می كند نه تنها حس درمی یابد.

و آنچه از حدوث تو می بینی صورت محسوس است كه تغییر آن به علم و علم به عقل درك می نماید ابوشاكر قبول كرد و تسلیم شده و با احترامات فائقه بیرون رفت. [1] .

این هم یكی از ملحدین بود كه به راه صواب آشنا شد ولی آن خداوند است كه قلوب را هدایت می كند ما خبر از عاقبت كار او نداریم.


[1] الامام الصادق و علم عقيده نقد و دراسته تأليف رمضان لاوند ص 56.